بزرگ مرد کوچک من...
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من ...
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشكهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا همه بشنوند صدای خنده هایت را...
صدای همیشه خوب بودنت را...
عزیز روزگار من
بزرگ شدنو مرد شدنتو روز به روز داریم به چشم می بینیم
این بهترین دلخوشی ، بهترین آرامشه
حرفایی که می زنی و کارایی که می کنی حسابی ذوق زدمون می کنه
وقتی هستی فقط و فقط با تو سرگرمیمو حواسمون به توئه
هر کلمه ای رو که می گیم تکرار می کنی
مثل ایناا ( جدیداشه )
باز و بته ( باز و بسته ) مایین و بایا ( پایین و بالا )
دیخت ( درخت )
و این روزا یه اتفاق بد کوچولو واست افتااد که اصلا دوست ندارم اینجا خاطره بد بنویسم
اما واسه اینکه شاید یه زمانی اینجا رو بخونی و بدونی یه مو قع هایی تو زندگی هم ممکنه
اتفاق هایی که نسبتا خوب نیست واسه هر کسی بیوفته واست می نویسم .. تا بدونی خدا همرات بوده و هست
حواسش هم به تو و هم به هممون هست
هوامونو داره و بعضی مو قع ها هر چقدرم که شکر کنیم کافی نیست
یه تاب خونه ی باباجون هست که یه فنر بالاش داره
2 شب پیش که مثل همیشه داشتی تاب بازی می کردی و هی می خندیدی و خوشحال بودی
یه دفه فنر بریدو تاب افتاد ... بمیییررررم برات
با صورت خوردی زمین .. اینقد سریع این اتفاق افتاد که اصلا نفمیدیم چی شد
اول گریه کردی و ترسیده بودی و چیزیت نبود
بعد یهووی از دماغت خون اومد به خاطر ضربه ای که خورده بود
الان که دارم اینارو می نویسم داره دستام میلرزه .. خیلی بد بود خیلی
حسابی همه ترسیده بودیم .. زودی آمادت کردیمو رفتیم بیمارستان و دکتر معاینت کرد و گفت خدارو شکر چیزی نیست
اما باید از سرت عکس بگیرن .. با کلی گریه و به سختی از سرت عکس گرفتن و نشون دکتر دادیم
و خدارو شکرررررر چیزی نبود و فقط به دماغت ضربه وارد شده بود که خون افتاده بود
اینقد اونجا خدا رو به همه قسم دادیم و دعا کردیم که چیزیت نشده باشه
این اتفاق و عکس گرفتن و بیمارستان رفتن شاید 2،3 ساعت طول کشید اما یه عمر گذشت واسه ما
باید واسه سالم بودنت سجده شکر به جا اورد
امروزم واست گوسفند قربونی کردیم
امیدوارم که دیگه هیچ وقته هیچ وقت این اتفاق ها واست نیوفته
خدا همیشه کنارت باشه و مواظبت باشه .. ما سپردیمت دست خودش
خداااایا بیشتر از همیشه شکر .. واقعا ازت ممنونم که ماهان الان سالم و سلامت کنارمونه
خودت هواشو داشته باش .. اگه یه موقع ما در حقت کوتاهی می کنیم اینجوری امتحانمون نکن که
خیلی سخته ..
بزرگ مرد کوچولومون میسپریم دست خودت
حالا یه چند تا عکس بزارم از این حال بیایم بیرون
الهی که من دورت بگردم ماهکم
عشق من در حال بازی
فدای موهات بشم که بلند شده
( البته بابایی واست کوتاه کرد قرار بود فقط جلوشو کوتاه کنه اما همشو کوتاه کرد )
من پر از دردم ، پر از دردم ، پر از دردم ولی ...
تا نگاهت می کنم انگار یادم می رود
می میرم واسه این چشمای معصومت ، واسه صورت مثل ماهت ماهکم
چی شدی قربونت برم
درحال کلیپ دیدین
( راحت ترین راه غذا دادن بهت )
اینجاام داره ماست می خوره .. عاااشق این مدلی ماست خوردنه
عزیزمی تو آخه فسقلی
مــاهــــــانـــم
دوســــتــــ دارم بیـــشــتــر از اون چـــیزی که فــکرشــو کنــی
و ...
مثل همیشه
خدایا شکر به خاطر همه چی...
شکرت که هیچ اتفاقی واسه ماهان نیوفتاد و الان خوبه ...
چنتا از پستای قبلی تاریخاش اشتباه شده بود .. یعنی اون روزی که من پست گذاشتم نبود
واسه همین واسه هر دفعه خودم اینجا بازم تاریخ می زنم ...
امروز : 5 دی 1392