ماهک 7 ماه و 10 روزه ی من
روز ها با کنار تو بودن سپری می شه و روزهای قشنگ تری رو با وجود تو داریم
واکسن 6 ماهگی رو هم زدی و وارد 7 ماهگی شدی
باز هم خدارو شکر می کنم که تو رو بهمون داد امیدوارم خودش همیشه نگهت داره و مواظبت باشه فرشته ی کوچولوی من
روزی که واکسن زدی یه کوچولو تب کردیولی با وجود استامینوفون خداروشکر درجه ی تبت بالا
نرفت اما ناآروم بودی
.. خداروشکر که گذشت
این روزها حسابی شیطون شدیو کلی باهامون تعریف می کنی
ما هم با یه حرف کوچیک زدن از تو یه دنیا واست ذوق می کنیم
جدیدا یات گرفتی می گی : دَدَدَدَدَدَ
هنوزم خبری از دندونت نیست .. با روروئکت دیگه کامل حرکت می کنیو خوشحال از اینکه داری راه می ری
امروز صبحم مامان جون مامانیت رفتن مکه . خدا به همراهشون
خلاصه اینکه عزیز یه دونه ی خودم
خیییییییییییییییییییییییییلییییییییییییییییی دوست داررررررررم
چنتا عکس از عشق من
تلویزیون دیدن رو خیییلی دوست داری و اگه حوصله داشته باشی تا کلی وقت سرگرمی
قربون شکل ماهت بشم من نفسم
اینجا هم سواره ماشین شدی ..کلا ماشین و دوست داریهمین که سوار می شی خوابت می بره
تو همه زندگی منی
دیگه تقریبا می تونی بشینی ولی خسته می شی کج میشی دیکه .همینم که میشینی میری سمت شست پات
چند روز پیش تو خونه حوصلت سر رفته بود بردیمت تو حیاط .. کلی ی ی ی ذوق کرده بودی
و با روروئکت بازی می کردی
یعنی عاااااااااشقتم
اینجام مامانی داشت بهت غذا می داد
من پشت سرت بودم می خواستم ازت عکس بگیرم هی برمیگشتی ببینی من دارم چیکار میکنم
الهی من دورت بگرررررددددم
وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ