پسر پاییزی ما

  عزیزکم روزجمعه جشنواره علی اصغر بود که رفتیم .. امسال سال دومی بود که می رفتی .. پارسال این موقع دقیقا 40 روزت بوود  امسال 1 سال 24 روزت بود عشقم ساعت 9:30 اینا بود که رفتیم .. خیلی شلوغ بود .. با هر زحمتی شد رفتیم تو .. اولش یکمی از صداها ترسیدی دیگه نی نی هارو که نشونت دادیم آروم شدی .. آخرشم خوابیت برد نی نی های مریضو آورده بودن .. ایشالله که به حق همون روز همشون زودی خوب بشنو هیچ نی نی هیچ موقع مریض نشه ..      وقتی اومدیم خونه خواب بودی .. وقتی بیدار شدی یهویی تب داشتی .. نمی دونم واسه چی بود .. با استامینوفن یکم تبت اومد پایین .. ولی شب دست و پات کاملا یخ بود اما پیشونیت دا...

  بیمار خنده های توام                            بیشتر بخند نازنینم  ...           اومدم تا یه سری از کاراتو بگم عزیزکم گفتم شاید یادم بره دندون دومتم  27 مهر بود که درومد .. الان دیگه پایینی ها داره بیرون میاد   لغت نامه جدید عشقم و کارایی که می کنه : نترس : نَ تَس    نکن : نَ نُ ن توتو : توتو عمه تبدیل شده به مَمَ ای  نیست : نییییس ( با حرکت دست .. قربون این دستای کوچولوت بشم ) رفت :  دَ ف اومد : مَ د بیا : بیاااا بیاااا   ( اینم با حرک...

    23 مهر یعنی سه شنبه تولد آقا ماهان 1 ساله ما بود .. که روزهای آخری تصمیم به گرفتن تولد مفصل کردیم و حسابی درگیر بودیم که خداروشکر همه چیز خوب بودو به خوبی برگزار شد  الهی تولد 120 سالگیتو جشن بگیری عشق من  گل پسری ما کلی همکاری کرد فقط وسطای تولد دیگه خسته شده بود .. ولی کلی رقصیدو خندیدو بهش خوش گذشت خودتون تو عکسا ببینید       welcome     کارت دعوت   تزیینات تولد    میز میوه     میز خوراکی ها       اینم از همه ی زند...

    قشنگترین بهانه زندگیم  زیبا ترین آفریده ی خدا بهترین دلیل برای بودن من مهربان ترین موجود روی زمین و  بزرگترین دلخوشی زندگی من  تولدت مبارررررک  بزرگ مرد من       خدااااااا بابت هدیه به این بزرگی بی نهایت ازت ممنونم          ماهانم  تو یه قطره از خداااایی       می دانی ؟ از هر طرف که فکرش را می کنم می بینم چه خوب است که هستی می بینم چه خوش است خیالِ چشمانت می دانی ؟ از هر کجا که می روم مسیر ختم می شود به تو و این لابد ...

    مرد کوچولوی من بالاخره رفت مشهد .. طی یه سفر یهویی این مدت هی جور نشده بود تا الان که امام رضا عشق ما رو طلبید و مشهدی ماهان شدی دیگه کلی اونجا با بابایی تو صحن ها راه می رفتن و ماهانم حسابی ذوق زده ... عزیز دلم عااااشق برق و اونجا کلی برق دید  ایشالله زود زود دوباره میری قشنگم عکس بالایی هم تو آتلیه مشهد گرفته شد .. عاشقتم حاج اقااا و اینکه شمارش معکوس تولد ماهان شروع شده و داریم به 1 سالگی نفسم نزدیک میشیم  خیلی زود گذشت ،کنار تو بودن همه چی رو آسون کرد  گذشت روزا رو ... سختی هارو ... مشکلاتو... و خیلی چیزای دیگه  با وجود تو واقعا می شه به مشکلات دل بست .....  و ...

  آخرین عکسای 11 ماهگی رو می زارم .. عشق ما دیگه داره به 1 سالگی نزدیک می شه  مرد کوچولوی من بهترین و خوب ترین حسو تو کل زندگیم با وجود تو تجربه کردم عزیزکم   دیکشنری جدید گل پسر ما: چایی : تایی                داغ: داغ افتاد:   اوتاد                 پیف پیف: بیف بیف سیب : بیب                 دکی : دَ  ک    کلا جدیدا هر چیزیو که می گیم فوری تکرار می کنه یا کلی توجه می کنه که چی می گیم   از وقتیم راه افتاده دلش می خواد فقط راه بره فیلما یا کلیپایی که تو گو...

ماهانم        عزیزترینم  11 ماهگی رو هم پشت سر گذاشتی .. مرد کوچولوی من ایشالله 110 سالگیت عمر من  چقدر زود گذشت ..  این 11 ماه بهترین لحضات عمرم بود .. بهتریم ثانیه ها رو کناار  تو گذروندم تو شدی همه ی زندگی همه ی هستی شدی قشنگی زندگی می نویسم از کارای این روزهات دردونه ی من از حرفا و کارای که تازه یاد گرفتی     بهت می گیم : ماهان دستات کو ؟؟ دستاتو میاری بالا پاهات کو ؟ با دست تند تند می زنی رو پاهات از بیرون که میای فقط حواست به برق و نگاه به سقف هی می گی بَق  عااااشق پیریز برقی .. اگه ولت کنن تا کلی وقت اونجا وایمیسی یه عروسکی داری شگل گاوه ...